پزشکی در صفحه توئیترش نوشته
کد پست
476
دسته بندی
اخبار
نویسنده
پزشکی در صفحه توئیترش نوشته :
داشتم مریض میدیدم یهو یه اقایی اومد یه کتاب قصه گذاشت جلوم
هنگ سرمو آوردم بالا که چی شده
گفت الان پسرم میاد اینو به عنوان کادو بهش بدید و رفت
یه چند ثانیه طول کشید تا لود شدم و فهمیدم قضیه چیه
بعد سه تا مریض پسر کوچولوش اومد
اجازه داد معاینه بشه و داروهاشم قول داد سر وقت بخوره و کتاب قصه اشم جایزه گرفت و رفت
تا از دکتر اومدن بدش نیاد و دکترا رو هم دوست داشته باشه
چقد بعضیا بلدن پدر مادر باشن