مرد بنگاه دار، به اتهام قتل زنی که با او رابطه پنهانی داشته، محاکمه شد/ او قبلا همسر خود را سر سجاده نماز، خفه کرده است
7 آذر سال 1398 دختر جوانی با مرکز فوریتهای پلیسی تماس گرفت و مدعی شد که مادرش به طرز فجیعی به قتل رسیده است.
پس از آن مأموران به خانه وی در منطقه دماوند رفتند و بعد از ورود به خانه با جسد خونین زن 48 سالهای به نام مریم که گلوی او بریده شده بود، مواجه شدند.
در تحقیقات اولیه پلیس مشخص شد که مریم از چند ماه قبل با مرد بنگاهداری به نام محمود رابطه پنهانی داشته است. با افشای این ماجرا محمود 46 ساله بازداشت شد. اما در بازجوییها منکر ارتباط پنهانی و دخالت در قتل شد.
با تجمیع اطلاعات و تحقیقات برای متهم کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. بعد از آن وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: شواهد و قرائن و اظهارات دوستان نزدیک مریم نشان میدهد که متهم با مقتول رابطه پنهانی داشته است. اما مقتول پس از مدتی گفته که دیگر تمایلی به دیدن متهم ندارد و میخواسته ارتباطش را تمام کند که پس از آن محمود برای مقتول مزاحمت ایجاد کرده تا جایی که مریم قصد داشته از او شکایت کند.
از سوی دیگر طبق اظهارات همسایهها آخرین باری که مقتول دیده شده بود ساعت 11 شب دو روز پیش از کشف جسدش بوده است، آن هم در حالی که با محمود در پارکینگ خانهاش درگیر بودهاند. در ضمن متهم کلید یدکی خانه مقتول را هم داشته و به همین خاطر در گزارش اولیه پلیس هیچگونه آثار زور و تخریب قاتل برای ورود به خانه نوشته نشده است.
این وکیل در ادامه خاطرنشان کرد: یک روز پیش از کشف جسد مقتول یکی از دوستان مقتول با محمود تماس گرفته و پیگیر حال مریم بوده که متهم در پاسخ عنوان کرده که مریم در حمام خانهاش به قتل رسیده است. حال باید از متهم پرسید چطور پیش از کشف جسد از سوی پلیس در جریان ماجرای قتل قرار گرفته و میدانسته قربانی در حمام به قتل رسیده است. متهم چند سال قبل هم همسرش را بر سر سجاده نماز با استفاده از بالش خفه کرده و سپس جسد او را به رودخانه انداخته است. وی آثار جرم را از بین برده و هرگز اثری از جسد به دست نیامده تا اینکه خودش به قتل اعتراف کرده است. او در این زمینه تجربه دارد و به همین خاطر به دروغ قتل مریم را انکار کرده است. بنابراین از طرف اولیای دم برای متهم درخواست قصاص دارم.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من در نزدیکی خانه مریم بنگاه معاملات ملکی دارم. تابستان سال 1398 مریم برای پیدا کردن خانهای اجارهای به بنگاهم آمد اما خودش در یک سایت اینترنتی خانهای را پیدا کرد و از من خواست تا برای دیدن خانه او را همراهی کنم. بعد از اینکه خانه را پسندید در بنگاهم خانه را برایش اجاره کردم. دیگر با او کاری نداشتم تا اینکه چند روز قبل به من گفت برای مراسم فوت یکی از بستگانش باید به شهرستان برود و دیگر او را ندیدم.
قاضی از او پرسید اگر با او کاری نداشتی، پیامها و تماسهایتان چه بود؟
متهم جواب داد: بیشتر مواقع به هم پیامک میدادیم و حرفهای معمولی میزدیم. ارتباط خاص و عاشقانهای باهم نداشتیم.
قاضی از محمود پرسید: شما مقتول را به محل کارش میرساندی و عصر هم به دنبالش میرفتی. برای این مورد چه توضیحی داری؟
متهم گفت: مدتی قبل مریم به من گفت که من و همکارانم برای سرویس رفت و آمد دنبال راننده مطمئنی میگردیم که من چون وضعیت کارم خوب نبود و مشکل مالی داشتم، پذیرفتم به عنوان راننده او و همکارانش را به محل کار ببرم و برگردانم.
قاضی گفت: شما که عنوان کردی رابطه خاصی نداشتی چطور چند روز پیش از قتل مریم با او به رستوران رفته بودی؟
متهم جواب داد: یک بار من را به رستوران دعوت کرد و من هم دعوتش را پذیرفتم اما بعد از آن دیگر او را ندیدم و پس از چند روز هم پلیس به یکباره دستگیرم کرد.
قاضی پرسید: محتوای پیامکهای ارسالی از طرف مقتول نشان میدهد که باهم اختلاف داشته اید. آیا قبول دارید؟
محمود گفت: اختلافی نداشتیم اگر اختلاف و مشکلی وجود داشت او با من تماس نمیگرفت.
قاضی گفت: تعدادی از همسایهها شهادت دادهاند که آخرین بار قربانی را با شما دیدهاند.
متهم جواب داد: اظهارات شاهدان را قبول ندارم. چون یکی از آنها دوست مقتول است که به دروغ گفته قبل از کشف جسد من به او گفتهام که مریم در حمام به قتل رسیده در حالی که من موضوع قتل را چند روز بعد از کشف جسد به او گفتم. شاهد دیگر هم سر ملک با من اختلاف داشته است.
در پایان جلسه و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، قضات دادگاه قرار بازداشت او را تشدید و روانه زندان کردند تا رأی خود را درباره این پرونده اعلام کنند.