اگر از دل نرود خاطر تو، من چه کنم؟
به هوای دل تو، اشک ببارد چه کنم؟
اگر اینجا دم صبح، بوی تو گیرد همه جا
من نبینم رخ تو، با دل ویران چه کنم؟
که تو را، باز تو را، من که خدا میدانم
یار من، گر تو نباشی، منم اینجا چه کنم؟
کاش ایوان دلم، صوت تو پیچد هر شب
اگر آواز تو در گوش، نیاید چه کنم؟
تو بگو، باز بگو، همدم من، راز بگو...
اگر اینجا به دلم، مهر تو دارم چه کنم؟
گرچه یکبار به سال، سر بزنی بر دل من
باقی سال چنین، با دل تنگم چه کنم؟
بزنم پلک و شود کاسهی صبرم لبریز
گر به آخر برسد عمر... نیایی! چه کنم؟
خوانش: سیما
شعر: مهدی محمدی