در دعای هر شبم، از مهر تو گویم سخن
از خدا میخواهمت، ای ماه زیبای وطن
از دلم دوری و از من میروی تو دورتر!
حکم قاضی میزند این درد زندانت به من
بر من دیوانه، تو، رضوان، بهشت ایزدی
در مزن، وقتی تمام قلب من داری وطن
ماه من گر رفتهای، اینجا ولی ازآن توست
گاه گاهی بهر شادی، بوسهای مهمان به من
چون فرشته، آرمیدی روبه روی چشم من
من کجا،آهو کجا، ناممکنی در این سخن!
از خدا میخواهمت، آهسته میگویم که نه
چون شب آخر تو گفتی: نفرتی داری به من
رمز و رازی با من و در این همه اشعار توست
خود بگو، آواز ملاحان کجا دارد وطن؟
بندهی مهر رضایم، چون برایم ملجا است
در فراقت ضامن این حکم زندانت به من
خوانش : نرگس بابایی
شعر: مهدی محمدی