------------------------------------------------------------------------لیست :
------------------------------------------------------------------------لیست :
------------------------------------------------------------------------لیست :
سازهای زهی
سازهای زهی
باغلاما
بالالایکا
بانجو
بربط (عود یا رود)
تار آذربایجانی (۹ سیم)
تار
تار باس
تنبور
چگور
چونگیر
دولسیمر
دیوان
دوتار
رباب (ربابه خورستان)
رباب
سلانه
سهتار
سیتار
سنتور
شهتور
شورانگیز
صراحی
قیچک (غژک یا غیچک)
کرشمه
کنترباس
کمانچه
گیتار
گیتار آکوستیک
گیتار کلاسیک
گیتار فلامنکو
گیتار الکتریک
گیتار بیس
قانون
قاویز (زنبورک ترکمنی)
قوپوز
قیجاق (کمانچهٔ ترکمنی)
لوت
مراژ
ویولن
ویولن آلتو
ویولا
ویولا دآمور
ویولا داگامبا
ویولای باس
ویولنسل
ماندولین
هارپ
یوکهلیلی
سازهای بادی
سازهای بادی
ابوا
بالابان
تاریا
ترومبون
ترومپت
توبا
توبای بایرویت
تویتوک (نی ترکمنی)
دودوک
دوزله (دونی)
زامپونیا
ساکسوفون
ساکسوفون سوپرانو
ساکسوفون آلتو
ساکسوفون تنور
ساکسوفون ملودی
ساکسوفون باریتون
ساکسوفون باس
سازدهنی
سرنا
سوسافون
شمشال
شهنای
شیپور
فاگوت
فلوت پیکولو
فلوت
فلوت آلتو
فلوت پن
فلوت باس
فلوت ریکوردر
فلوگل هورن
قره نی
قشمه
کر آنگله
کرنای
کلارینت
کورنت
نی
نی انبان
هورن
یدی بوغون (نی ترکمنی)
للوا
ملودیکا
دیجریدو
سازهای کوبهای
سازهای کوبهای
دف
دایره (در زبان ترکی به آن قاوال هم میگویند)
تنبک (ضرب)
تیمبال (تیمپانی)
طبل
دامارو
دمام
مثلث
ماراکاس
سنج
زنبورک
تومبا
طبلا
دهل
تمپو
کاخون
کوزه (اودو)
هنگ درام
درام (ساز)
سازهای صفحهکلیددار
سازهای صفحهکلیددار
پیانو
ارگ
کلاوسن
کلاویکورد
چمبالو
هارپسیکورد
چلستا
آکوردئون
هارمونیون
گارمون
ویرجینال
کالیمبا
سازهای الکترونیک
سازهای الکترونیک
ارگ برقی
ترمین
درام الکتریک
سینتی سایزر
کیبورد
گیتار الکتریک
گیتار بیس
------------------------------------------------------------------------لیست:
یاسین =لقب پیامبر ،اسم یکی از سوره های قرآن
مبینا =آشکار و روشن،از اسامی کلام وحی
نور =معنیش روشه،از اسامی خدا(نور آسمانها و زمین)
نورا=درخشان ،تابان(از نور میاد)
مهنا(mohanna) =گوارا و خوش
حنیفا= حق ،راست(لقب ادیان توحیدی و مسلک حضرت ابراهیم)
حنیفه=حق ،راست(لقب ادیان توحیدی و مسلک حضرت ابراهیم)
مهدی(مهدا خونده میشه،دخترونست)=هدایت شده ،(اگه موضع ظهور بچه دار شدین بذارین ،هدایت شده بدست مهدی)
حورا=حور،حور بهشتی
حورانه=مثل حور زیبا
فاطمیا=اسم حضرت فاطمه به زبان عبری ،حضرت فاطمه با همین نام بر شهری از مردم پرتقال ظاهر شد و خود را صدیقه کبرا معرفی کرد که دوازده فرزند داشت و ...(این ماجرا مورد تایید پاپ و تمام کلیساییان است)
سنا=روشنایی
حره= دختر آزاده ،از اسامی حضرت زهرا، از القاب بانوان اشرافی،(حر اسم اولین شهید کربلا هم هست)
حامده= سپاسگزار،حمدکننده خدا
حدیث=سخنی که از پیامبر(ص) یا بزرگان دین نقل می کنند ، داستان، سرگذشت، سخن
حدیثه= نو و تازه
عارفه= زن عالم و عارف
عفاف= پاکدامنی
عفیف=پاک دامن
عفیفه=زن پاک دامن
علیا (elia) = بانوی والا،رفیع ، فکر کنم مونث "علی" باشه
عهدیه= پای بند به عهد و پیمان
غدیره= گیسوی بافته شده، مونث شده کلمه (غدیر)
غانیه=دختر جوان پاکدامن
فائزه= نائل ،رستگار،از اسامی قرانی
فارهه=دختر زیبا و با نمک
فائقه=پیروز شده
فریضه=عمل واجب
فصیحه= فصیح و گویا،بانوی فهمیده
لیالی=شبها
ماریه= زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر
حکیمه=زن حکیم و دانشمند،از القاب حضرت زهرا
مکرمه (mokrame) = مورد احترام واقع شده،بانوی محترم
یسنا=حمد و ستایش،نماز
یامین=اسم مادر حضرت یوسف،(مادر بنیامین)
راحیل=نام یک فرشته،راحیل عربی شدهٔ لغت عبری رَجِل به معنای بی گناه است. راحیل همسر دوم و محبوب یعقوب و مادر یوسف و بنیامین است. نام او در کتاب پیدایش در تورات ذکر گشتهاست. راحیل دختر لابان و خواهر کوچک تر لیاه است. مادر یعقوب، ربقاه ، خواهرلابان بودهاست. راحیل در نزدیکی بیتلحم یهودیه مدفون است.
سوره=سوره قرآن
تبسم =لبخند
ابتسام= تبسم،لبخندزدن
اکلیل= تاج
آیه =نشانه ،نشانه خدا
آیات= جمع آیه، اسم دختر شاعر شیعه بحرینی که بدست آل سعود شهید شد
بشری =بشارت ،از القاب قرآن،(بشارت برای مومنین)
هدی =هدایت ،از القاب قرآن،(هدایت برای مومنین)
این دوتا اسم دوتا خواهرن که یکیشون دوست منه:
اسماء الهدی= نامهای هدایت،از اسامی قرآنی(نامهای هدایت خداوند)
اسماءالحسنی=نامهای نیکو،از اسامی قرآنی(نامهای نیکوی خداوند)
حسنی= نیکو،پسندیده
حسنا= زن زیبا
حمراه(hamraah)= حوری لقا، در کمال زیبایی (سفید)
حمرا= سرخ
حسانه=
رمیصا= بانوی دلیر و جنگجوی صدر اسلام که از زنان دیگر و همچنین خیمه پیامبر دفاع کرد تا اینکه پس از مقاومت و دلیری بسیار شهید شد(ام سلیم ، دختر ملحان بن خالد بن زید یکی از صحابه معروف رسول الله،همچنین نام یکی از دو ستاره ای که بر ذراع است)
حنا=نام گیاهی بهشتی
حنان = بسیار مهربان ،یکی از نام های خداوند ،در دعای جوشن کبیر می تونید ببینید
آمال= ارزوها
آنسه= مانوس، همنشین نیکو
خضرا=سبز ،تازه
درا(dorra)= دختر زیبا و ارزشمند ،مانند در
ردا=عقل و خرد
ساهره=چشمه روان
سالمه= بدون عیب، در کمال سلامت
سامره= نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع شده است
سامیرا= سمیرا، زن بزرگوار، نام محلی در نزدیکی مکه،نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است
راحل=دختر مهاجر
رافعه=اوج دهنده، رفیع کننده (باعث افتخار)
رایان= اسم کوهی در حجاز
رایحه=عطر خوش(رایحه الجنت) ،عطر حضرت زهرا
زوفا=گیاهی معطر از خانواده نعنا
زیتون= از اسامی قرآنی و یکی از میوه هایی که در قران به آن سوگند خورده شده،نماد فلسطین و همچنین صلح و انسان دوستی
زیتونه= یک دانه زیتون
ساعده=دختر مددیار، یاری کننده
رحمه= نام همسر حضرت ایوب
رضیه= اسم بانوی پادشاهی که بر هند در زمان سلطنت مسلمانان سلطنت کرد
رمان= انار ،میوه بهشتی در قرآن
رمانه=دختری که مانند انار لطیف است
ریحان=گیاه و گل خوشبو و معطر، در حدیثی از امام علی (ان المرئه ریحانه و... ترجمه: زن (دختر و ...) مانند گل خوشبویی است،پس به انجام کارهای سخت وادارشان نکنید)
ریحانه=گل خوشبو و معطر (مثل اسم قبل،نام مادر امام رضا،از القاب حضرت زهرا
رانیا=قریب و نزدیک
سلوی(بر وزن حلوا)=کبوتر بهشتی در قرآن
ضحی=سپیده صبح،در قرآن بهش قسم خورده شده
سدن (saden) =پارچه ای که روی کعبه می کشند،خدمتکارکعبه
سندس (sandas)= پارچه ای ابریشمی و لطیف ، در قرآن آمده است که لباس ابرار از جنس سندس ساخته شده استدمعنی دیگرش میشه دختری که پوشاننده بهشتیان است
شریفه= زن شرافتمند
شعری (shera)= نام ستاره ای ،در قرآن هم آمده
شفیعه= زن شفاعت کننده
شمسا= دختری که مانند خورشید است،درخشان و پرتوافشان
شمیس= خورشید کوچک
صونا= دوری از گناه ،خویشتنداری از گناه
صبرا=بردباری
اسمهای ترکیبی عربی فارسی:
حور آسا=حور(عربی) + آسا(فارسی) آن که چون حور زیباست
حور آفرین= حور( عربی) + افرین (فارسی)= آفریننده حور یعنی زنی که دختر زیبا بدنیا میاورد
حوردیس= انکه چون حور زیباست
حور رخ= همانند حور
حورزاد= زاده حور ،از شدت کمال زیبایی انگار از نسل حور است
حوری دخت
حوروش= آنکه چون حور زیباست
حور بانو
حوریا =آنکه چون حور زیباست
حلیا= آنچه در چشم خوش میدرخشد (حلی+ا)
سدنا= سجده کننده بر خانه خدا - مرکب از سدن(عربی) به معنای سجده کردن به کعبه + ابف فاعلی (فارسی
حسیبا=مرکب از حسیب به معنای پاک نژاد و پاکزاد و الف نسبت ، دختر با اصل و نسب
الیسا=دختری که مانند گل انار لطیف است + مرکب از الیس(عربی)به معنای گل انار و الف تانیث فارسی
عرشیان= عرش(عربی) + ی(فارسی) + ان(فارسی) ملائکه، فرشتگان
آینور= اسم ترکیبی ترکی_عربی به معنی نور ماه ، نورانی مثل ماه ، روشنایی ماه ، دختری که چهره اش مانند ماه زیبا و درخشان است.
حلیه= زینت ،زیبا و خوش اندام، دیبای بهشتی
آتیه= آینده
الحان=نواهای خوش ، نغمه های دلکش ، صدای موزون و خوش آیند
اسنا= بانوی بزرگوار و بلندمرتبه
امیرا= بانوی حاکم
امانه=اطمینان و آرامش قلب ، دختری که وجودش مایه قوت قلب است
اصیلا= بانوی با اصالت
ارون= شاد و شادمان
ایما= اشاره
اسراء =اسم یکی از سوره های قران، به معنی معراج پیامبر
صالحه =دختر و زن نیکوکار
ملیکا =اسم رومی مادر امام مهدی
شکرانه= معنیش روشه
سما =آسمان
سمانه=سمانی بلدرچین
حلما =دختر صبور ،از صفات حضرت زینب
یسری
جنان= بهشتها ،باغها،از اسامی قرانی
آلاء= نعمتها ،از اسامی قرآنی
تسنیم=رودی در بهشت (سوره مطففین)
محیا =یکی از صفات خدا ،زنده و پویا
تبارک =یعنی مبارک شد ،از صفات خدا
کوثر = نیکی بسیار، نام یک سوره قرآن که درباره حضرت زهراست
عطیه= هدیه عطا شده (از طرف خداوند)
رضوانه
میثاق =از القاب امام مهدی به معنی عهد و وفا
سلاله=یعنی نسل، از القاب حضرت زهرا
طهورا =پاکیزه،پاک کننده ،از اسامی قرانی (شرابا طهورا)
عابده=زن عبادت کننده
عادله
عاتکه= نام دختر عبدالمطلب(جد پیامبر(ص) ) در واقع نام عمه پیامبر
عادیات=اسم سوره ای از قرآن
عالیه=عنوانی احترام آمیز برای بانوان،به روایتی نام دختر امام علی النقی(ع)
عامره=آبادکننده
ایمان=از اسامی مشترک بین دختر و پسر
عرفان=از اسامی مشترک بین دختر و پسر (دانایی و معرفت)
کاملیا=
عسل= از اسامی قرآنی، در قرآن دربارش گفته شده: در ان نوعی شفاست.
وفا
ترنم= زمزه یک نغمه
زمزم= نام چشمه ای که به خاطر دعای مادر حضرت اسماعیل در مکه نمایان شد
تکتم= نام چاه زمزم،نام مادر امام رضا ،بانوی رازدار و رازنگهدار
تالیا=تلاوت کننده قرآن
ثمر=ثمره، میوه
ثمره=میوه
ثمینا=گرانبها و ارزشمند (ترکیبی عربی -فارسی)
ثمینه= گرانبها
ثمین = گرانبها
حماسه=دلیری و شجاعت،کار افتخارآفرین
طنان= پرطنین، بلندآوازه، مشهور
سلوا (سلوی) =نوعی پرنده(بلدرچین) در قرآن که در بهشت هم هست
دینا= اسم خواهر حضرت یوسف ،به معنی دین هم هست
متینا= دختر متین و باوقار
سامیه= یعنی بانوی بلندمرتبه و از القاب حضرت زینب
سجده=معنیش روشه
دعاء=دعا،راز و نیاز و درخواست
ساجده=دختر سجده کننده(عبادت کننده خدا)
راکعه=رکوع کننده،(در قرآن آمده:وارکعوا مع الراکعین)
سلنا
ستیا (setia) :زن با حیا . بانوی بلند مرتبه . نام حضرت معصومه که دختر حضرت موسی ابن جعفر هستند
ستیلا (satila) :نام دختر امام موسی کاظم و لقب حضرت مریم
هدیه زهرا=دختری که هدیه و عطیه از طرف حضرت زهراست
------------------------------------------------------------------------لیست :
آتری: آذر
آبستا: اوستا
آتروپات: نام والی آتروپاتن(آذرآبادگان)
اشو: مقدس
اُردی: سپاه، لشگر (ریشه لری)
اِریک: شاهزادهوار، باشکوه (لاتین)
اریس: ۱- زیرک، هوشیار؛ ۲- کشاورز، برزگر؛ ۳- امیر. رئیس.
آرشا نوش: مقدسِ جاوید، از نامهای باستانی
آمیتیس: نام دختر آستیاک، پادشاه ماد، نام زن کورش
آویشن: گیاهی خوشبو
انیران: روشنایی بی پایان
اَگنِس: پاک، خالص، یکدست (یونانی)
آترین: نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ
آدُر: آذر، آتش
آدُرباد: نام موبد موبدان دوران شاپور
آذربود: موبدی در زمان یزدگرد
آذرخش: صاعقه، برق
اِوِلین: خوش آیند، دلپذیر (لاتین)
آرتمیس: نام فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه
آرتین: نام هفتمین پادشاه ماد
اوجا: بسیار بلندقد، کشیده قامت (ترکمنی)
آزاد: نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شده
آژمان: بی زمان
آسا: نام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شده
آستیاک: نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد
آونگ: آویخته، نگهدارنده
ایساتیس: مقدس و فرخنده (یونانی)
ایماژ: صورت ذهنی، تصویر هنری، خیال (فرانسوی)
آویز: آویختن، نگهداری
آیریک: نام نیای یازدهم اشوزرتشت
اَبدَه: بی آغاز
اَپروَند: دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند
اَرتان: راستگو. نام پسر ویشتاسب
ارج: ارزنده. نام یکی از نیاکان اشوزرتشت
ارجاسب: اوستایی آن یعنی دارای اسبان پرارزش
ارجمند: با ارزش
اردوان: در اوستا ، پشتیبان راستی و درستی است
ارشا: راست و درست
اَرشان: نام نیای داریوش بزرگ
اَرشَن: نام برادر کاووس
اُزیرن: گاه پسین
آگرین: آتشین (کردی)
آلیا: غنچهٔ گل (کردی)
اسپاد: دارنده سپاه نیرومند
اشا: راستی ، درستی ، راه خوشبختی
اشتاد: راستی
اُشهن: گاه سپیده دم، آغاز روشنایی
اشومنش: پاک منش
افروغ: روشنایی و فروغ. از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
اقاقیا: درختی با گل های سپید
اَگومان: بی گمان
البرز: کوه بلند. نام پهلوانی است
اندریمان: کسی که اندیشه اش در پی شهرت و ستایش است
اَنوش: بی مرگ. جاویدان
اهورا: هستی بخش، خداوند
اوتانا: نام یکی از یاران داریوش
اُورنگ: تخت پادشاهی . نام فرستاده پادشاه کشمیر به یمن
اُوژن: زننده و شکست دهنده دشمن
اوشیدر: پروراننده قانون مقدس
ایدون: اینچنین، اینگونه
پ
پاساک: نام برادر زاده داریوش بزرگ
پالیز: کشتزار
پَرنگ: نام پسر سام
پولین: طاووس (فرانسوی)
پاتیرا: فراوانی (آشوری)
پژدو: نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتی
پشوتَن: پیشکش کننده تن یا فداکار
پولاد: نام پسر آزادمرد پسر رستم
پِژال: جوانه نازک، شاخه های تازه روییده و ریز درختان (کردی)
پیشداد: نخستین قانون گذار، بنیانگذار عدل و دادگری
پیلتَن: پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال
پاپریک: نام گیاهی خوشبو
ت
تاژ: برادر هوشنگ پیشدادی
تخشا: کوشنده
تَنسِر: نام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکان
تَهمتَن: بزرگ پیکر
تور: نام پسر شاه فریدون
تورج: دلیر و پهلوان
توس: نام پسر نوذر یکی از پهلوانان نامی ایران
تیس: نام درختی است
تیگران: نام یکی از سرداران خشایار شاه
تورال: جاوید، همیشه زنده
تاشین: همچون صخره، محکم (لری)
تیدا: دختر خورشید، زاییده خورشید، دختر زیبارو (لری)
ترمه: نوعی پارچه
ترنج: طرحی مرکّب از طرحهای اسلیمی و گل و بوتهای
توماج: چرم دباغی شده
تَکین: پهلوان، دلاور، یگانه، خوش ترکیب
ج
جانان: دلیرو زیبا
جاوید: نام پدر اردشیر یکی از بهدینان خراسان
جام جم: جام جمشید
جمشید: از پادشاهان پیشدادی
جالیز: کشتزار
جُمانه: یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ (عربی)
جوانه: جوان، جوانی،رویش
چ
چالیک: از بازیهای کودکان
چلیپا: گردونه مهر
چینوَد: چگونه زیستن
چام: ناز و عشوه
چکاو: نام پرنده ای خوش آواز
چکاوک: آهنگی از موسیقی ایرانی
چیترا: از نام های برگزیده
چاوه: عزیز (کردی)
چیا: کوهستان، کوه (کردی)
چیاکو: کوه کوچک (کردی)
چینود: چگونه زیستن
چیدا: مانند مادر یا از لحاظ مهر و عاطفه شبیه مهر مادرانه (لری)
چوبینه: به مانند چوب، پرنده ای شبیه مرغابی
چنور: گیاهی خوشبو (کردی)
چیکا: نوعی پرنده (گیلکی)
چیچیک: گل (ترکی)
خ
خدیو: بلند جایگاه، سرور
خردمند: نام یکی از پیروان دستور آذرکیوان
خرم: شادمان، خوش
خسرو: نیک آواز. نام پادشاه ساسانی
خشاشه: از سرداران ایرانی در دوره پادشاهی شاه گشتاسب
خشاشه: از سرداران ایرانی در دوره پادشاهی شاه گشتاسب
خورسند: راضی
خوشنام: درستکار، نیکنام
خاوین: پاک سرشت (کردی)
خوشه: چند دانه که در کنار هم آویزان باشند
د
دادار: دادگر، عادل
دادبان: نگهبان قانون
دادفر: از نام های برگزیده
دادمهر: از نام های برگزیده
دامینه: زیبا، جاری و روان، دانش و دانایی
دارا: دارنده، نام نهمین پادشاه کیانی
داژو: سوخته، داغ
دَریز: نام داماد داریوش بزرگ
دَسَم: فرمانده ده تن سرباز
دماوند: نام سرداری درزمان ساسانیان
دهناد: از نام های برگزیده
دیهیم: کلاه پادشاهی
دامون: دشت و صحرا (لری)
داته: دادگری، قانون
داژو: سوخته، داغ، گرم
دیاکو: سرزمین و نام
دایان: سرافرازی، تکیه گاه (ترکی)
داورین: سرافرازی، تکیه گاه (کردی)
درخشا: نورانی، تابنده، درخشان
دانژه: غنچه گل نیمه باز (کردی)
دلوین: رباینده دل و عشق (کردی)
دلوان: دختر مهربان، بانوی با محبت
دیارا: شاخص و نامدار (لری)
دالیا: نوعی از گلِ کوکب (لری)
دادلی: شیرین و نمکین (ترکی)
دنیز: به معنای دریا (ترکی)
دوریس: دریا (یونانی)
دینه: نام دختر یعقوب و خواهر یوسف (عبری)
ر
راتین: بخشنده. یکی از سرداران اردشیر دوم
رایکا: پسندیده و دوست داشتنی
رخشانه: رخشان و درخشنده
روژین: سرخ فام
راد: بخشنده
رادمان: سخاوتمند . نام سپهدار خسرو پرویز
رادمهر: مهربخش. نام سردار داریوش سوم
رادین: بخشندگی
رازقی: گل سپید، گونهای انگور
رامتین: نام چنگ نواز نامی خسروپرویز
رامیار: کسی که ایزدرام(شادمانی) یاور اوست
رپیتون: گاه نیمروزی
رَخشان: تابان، از سرداران داریوش
رَزین: واژه پهلوی به چم زورمند
رَسام: نام پیکار نگار بهرام گور
رشن: نام یکی از مفسران اوستا
رَشنُو: ایزد دادگری و آزمایش
رُهام: نام یکی از پهلوانان ایرانی. پسر گودرز
رهی: آزاد، رها
روزبِه: نام وزیر بهرام گور
روشاک: نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر
روشن: تابان ، درخشان
روجا: زیباروی و آفتاب چهره (کردی)
روژین: تابناک و درخشنده، (به مجاز) زیبا (کردی)
روژیا: روز و روشنایی (کردی)
روژا: روزها، آفتاب (کردی)
روبیک: نام یکی از هنرمندان ارمنی (ارمنی)
ریرا: در گویش مازندرانی به گوش باش، به هوش باش
راگا: نغمه، سرود (هندی)
ریتا: مروارید (یونانی)
رسپینا: فصل پاییز
ربکا: راستی، مصلح (عبری)
ز
زادان: نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون
زامیاد: نگهبان زمین
زروان: نام خوانسالار انوشیروان ساسانی
زَریر: دارنده جوشن زرین
زَم: نام یکی از پسران غباد ساسانی
زَهیر: نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی
زوپیر: یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
زیار: نام پدر مردآویچ
زیگ: راه ستاره شناسی
ژ
ژاماسب: نام شوهر پورچیستا جوانترین دختر اشوزرتشت
ژوپین: نام پسر کیکاووس
ژیان: از نام های برگزیده
س
سام: بهدینی از خاندان گرشاسب
سامان: نام بزرگ زاده بلخ
سَپْرَنگ: نام پسر سام
ساویس: با ارزش، گرانمایه
سپیتا: سفیدترین و پاکترین
سِپنتا: مقدس، ورجاوند
سپند: ورجاوند و مقدس. اسفند
سِپِهر: آسمان
سپیدار: درخت بلند و راست
ستایش: خوب گفتن
ستُرگ: قوی هیکل، نیرومند
سرافراز: سربلند، با افتخار
سُرایش: سرودن
سُرخاب: نام پنجمین پادشاه باوندی
سزاوار: شایسته
سورن: دلیر و پهلوان ، توانا
سوشیانت: برگزیده دینی
سیاوخش: سیاوش، پسر کیکاووس
ش
شادان: شادمان و خشنود. نام پسر برزین. از کارمندان نگارش شاهنامه
شادفر: از نام های دوران هخامنشی
شادنوش: از نام های برگزیده
شاهروز: نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر
شاهین: نام یکی از بزرگترین سرداران لشکر ایران در زمان خسرو پرویز
شایگان: گرانمایه، لایق
شباهنگ: مرغ سحر، ستاره بامدادی
شباویز: پرنده شب پرواز
شتاب: چالاکی و سرعت
شکیبا: بردبار
شهداد: از نام های برگزیده
شهران: از نام های برگزیده
شهرَوان: از نام های برگزیده
شهریار: فرمانروای شهر ، نام پسر خسروپرویز
شهزاد: از نام های برگزیده
شهسوار: دلاور، ماهر
شهیار: از نام های برگزیده
شیان: درختی بلند ، خون سیاووشان
شیده: نام پسر افراسیاب
شیردل: شجاع، دلیر
شیرزاد: زاده شیر، بچه شیر ، نامی از روزگار انوشیروان
شیروَش: همانند شیر
ف
فاتک: نام پدر مانی نقاش دوران ساسانی
فراز: بالا، بلندی
فرازمان: از نام های برگزیده
فربود: راست و درست
فرخ: بزرگی و شوکت. از مفسران اوستا در زمان ساسانی
فرداد: از نام های برگزیده
فرنام: نام یکی از سرداران شاپور
فرنوش: از نام های برگزیده
فَرََهمند: از نام های برگزیده
فَرهود: از نام های برگزیده
فرهومند: باشکوه و بزرگ
فُرود: نام پسر سیاوش
فریان: خاندانی از دوستان اشو زرتشت
فوکا: نوعی درخت بید
فوگان: نوشیدنی از دانه جو
فیروز: نام هجدهمین پادشاه ساسانی
ک
کاچار: سر و سامان
کارن: از نام های برگزیده
کامبوزیا: کمبوجیه
کامدین: از نام های برگزیده
کاموس: نام یکی از سرداران افراسیاب
کاوه: نام آهنگر نامی که پادشاهی ذهاک را برانداخت
کاووس: از نام های برگزیده
کاویان: از نام های برگزیده
کورنگ: نام پادشاه زابلستان و پدر زن جمشید پیشدادی
کوروش: بنیانگزار شاهنشاهی هخامنشی
کوسان: نام رامشگری است
کوشا: کوشیدن
کیا: بزرگ، صاحب، پادشاه
کیان: جمع کی، پادشاه
کیهان: جهان، گیتی
گ
گالوس: نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کیه و هوتیس
گَرشاسب: در اوستا به چم پهلوان نامی ، همانند رستم شاهنامه
گرگین: نام پهلوان نامی ایران
گژگین: از نام های برگزیده
گوارا: خوشآیند، با مزه
گیل: گرد و پهلوان
گیو: پهلوان ایرانی
ل
لهراسب: دارنده اسب تیزرو . پدر گشتاسب
لیام: محافظ و حامی
لاوین: نام منطقهای مرزی در مغرب ایران
لوییز: بار دادن، قشنگ، زیبا (فرانسوی)
لاوان: لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (عبری)
لاچین: شاهین شکاری (ترکی)
م
مازار: یکی از سرداران مادی کورش
ماکان: نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی
ماندگار: پایدار، ماندنی
مانوش: نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسب
مانی: نام پیکر نگار نامی در دوران شاپور
مزدا: دانای بزرگ، پروردگار
مزدک: نام پسر بامداد در دوران ساسانی
مهرگان: جشن ملی ایران
مهرمَس: مهر بزرگ یا بزرگ مهر. نام نیای ششم اردشیر بابکان
مهرنوش: نام یکی از چهار پسران اسفندیار
مهریار: از نام های برگزیده
مِهرین: از نام های برگزیده
مارلین: برج، پناهگاه (عبری)
ماهلین: هاله ماه، خرمن ماه، روشنایی (ترکی)
میچکا: گنجشک (کردی)
ماگریت: نوعی گل ریز قرمز، مروارید، گل مینا (انگلیسی)
مرسده: ملکه (انگلیسی)
ملودی: توالی تعدادی از اصوات در موسیقی
ملنو: صدا، آوازه، شهرت (هندی)
موریس: مصر، مبرم، اصرار کننده (لاتین)
میشل: میکائیل، مثل خدا (فرانسوی)
ماسیس: نام کوه آرارات (ارمنی)
ماگنولیا: درختی همیشه سبز با گلهای زیبا (فرانسوی)
مُوژان: غنچه نرگس
ن
نارون: نام درختی تنومند
ناشا: دادگر
نریمان: دلیر و پهلوان. دارای اندیشه بلند و مردانه
نَستور: نام پسر زریر، برادر شاه گشتاسب
نوتریکا: نام سومین برادر اشوزرتشت
نیو: پهلوان و دلیر
نیوتیش: نام کوچکترین برادر اشوزرتش
نویان: شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک (ترکی)
ناهیرا: روشنایی، نور (آشوری)
نوریک: مرد نوین، تازه، جوان (ارمنی)
نادین: در جریان، پویا و پرتحرک، الهه رودخانه، جاری (سانسکریت)
و
ویستا: دانش و فرهنگ
واته: ایزد آب در اوستا
ورساز: جوان آراسته و زیبا
وَسپار: بخشنده
ویشکا: نام روستایی نزدیک رشت
وینا: رنگارنگ، همچنین روشن و آشکار
ویان: دلربا، علاقه، محبت، عشق (ارمنی)
وندا: زن و دختر باسواد (ارمنی)
ویانا: فرزانگی، بخردی، دانایی
ویولا: نام نوعی ساز زهی از خانواده ویولن (ایتالیایی)
ویوان: نام حاکم رُخّج در زمان داریوش پادشاه هخامنشی
ویهان: نیکان، نام یکی از سرداران دیلمی
واتیار: سخنگو (کردی)
واروژ: آغاز یک زندگی (ارمنی)
ویوات: گل بنفشه (فرانسوی)
ویرو: نامپهلوان و سپهداری در منظومه ویس و رامین
ه
هامون: از نام های ایرانی
هامین: تابستان در اوستا
هاون: گاه بامدادی
هاونی: ایزد نگهبان بامداد
هَخامنش: دوست منش. نام سردودمان هخامنشیان
هَژیر: خوو پسندیده، از پهلوانان دوره کیانی پسر گودرز
همتا: مانند، شریک
هنگام: زمان، گاه
هوبَر: دربردارنده نیکی
هودین: نام سومین نیای آدرباد مهر اسپنتمان
هور: خورشید
هومان: از نام های برگزیده
هومَت: اندیشه نیک
هیمه: نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسی
هاله: خرمن ماه
هما: مرغ خوش پرواز
هوپاد: خوب نگهداری شده
هورچهر: از نام های برگزیده
هوردخت: دختر خورشید
هورزاد: زاده خورشید
هوفر: نام خواهر یوئشتا
هایکا: آرام، مرموز، از اسطورههای کردستان
هیدی: آرام، آهسته، بردبار (کردی)
هیرو: نام گلی به زبان کردی (گل ختمی)
هلیوس: خورشید (عبری)
ب
باتیس: نام دژبان غزه در هنگام داریوش سوم
بادرام: کشاورز
بامداد: نام پدر مزدک
بامگاه: هنگام بامداد
بایگان: نگهدارنده
بَخشا: از نام های روزگار هخامنشیان
بَدخشان: لعل
بَرسام: نام یکی از سرداران یزدگرد ساسانی
بَرِشنوم: پاک و تمیز
بَرمک: نام وزیر شیروی ساسانی
بُنشاد: شاد بنیاد
بَهاوند: در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکی
بوبار: دارنده زمین. نام کشاورزی در زمان خشایار
بوجه: رهایی یافته. نام یکی از بزرگان هخامنشی
بوخشا: رستگار
پ
پاساک: نام برادر زاده داریوش بزرگ
پالیز: کشتزار
پَرنگ: نام پسر سام
پولین: طاووس (فرانسوی)
پاتیرا: فراوانی (آشوری)
پژدو: نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتی
پشوتَن: پیشکش کننده تن یا فداکار
پولاد: نام پسر آزادمرد پسر رستم
پِژال: جوانه نازک، شاخه های تازه روییده و ریز درختان (کردی)
پیشداد: نخستین قانون گذار، بنیانگذار عدل و دادگری
پیلتَن: پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال
پاپریک: نام گیاهی خوشبو
ت
تاژ: برادر هوشنگ پیشدادی
تخشا: کوشنده
تَنسِر: نام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکان
تَهمتَن: بزرگ پیکر
تور: نام پسر شاه فریدون
تورج: دلیر و پهلوان
توس: نام پسر نوذر یکی از پهلوانان نامی ایران
تیس: نام درختی است
تیگران: نام یکی از سرداران خشایار شاه
تورال: جاوید، همیشه زنده
تاشین: همچون صخره، محکم (لری)
تیدا: دختر خورشید، زاییده خورشید، دختر زیبارو (لری)
ترمه: نوعی پارچه
ترنج: طرحی مرکّب از طرحهای اسلیمی و گل و بوتهای
توماج: چرم دباغی شده
تَکین: پهلوان، دلاور، یگانه، خوش ترکیب
ج
جانان: دلیرو زیبا
جاوید: نام پدر اردشیر یکی از بهدینان خراسان
جام جم: جام جمشید
جمشید: از پادشاهان پیشدادی
جالیز: کشتزار
جُمانه: یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ (عربی)
جوانه: جوان، جوانی،رویش
چ
چالیک: از بازیهای کودکان
چلیپا: گردونه مهر
چینوَد: چگونه زیستن
چام: ناز و عشوه
چکاو: نام پرنده ای خوش آواز
چکاوک: آهنگی از موسیقی ایرانی
چیترا: از نام های برگزیده
چاوه: عزیز (کردی)
چیا: کوهستان، کوه (کردی)
چیاکو: کوه کوچک (کردی)
چینود: چگونه زیستن
چیدا: مانند مادر یا از لحاظ مهر و عاطفه شبیه مهر مادرانه (لری)
چوبینه: به مانند چوب، پرنده ای شبیه مرغابی
چنور: گیاهی خوشبو (کردی)
چیکا: نوعی پرنده (گیلکی)
چیچیک: گل (ترکی)
خ
خدیو: بلند جایگاه، سرور
خردمند: نام یکی از پیروان دستور آذرکیوان
خرم: شادمان، خوش
خسرو: نیک آواز. نام پادشاه ساسانی
خشاشه: از سرداران ایرانی در دوره پادشاهی شاه گشتاسب
خشاشه: از سرداران ایرانی در دوره پادشاهی شاه گشتاسب
خورسند: راضی
خوشنام: درستکار، نیکنام
خاوین: پاک سرشت (کردی)
خوشه: چند دانه که در کنار هم آویزان باشند
د
دادار: دادگر، عادل
دادبان: نگهبان قانون
دادفر: از نام های برگزیده
دادمهر: از نام های برگزیده
دامینه: زیبا، جاری و روان، دانش و دانایی
دارا: دارنده، نام نهمین پادشاه کیانی
داژو: سوخته، داغ
دَریز: نام داماد داریوش بزرگ
دَسَم: فرمانده ده تن سرباز
دماوند: نام سرداری درزمان ساسانیان
دهناد: از نام های برگزیده
دیهیم: کلاه پادشاهی
دامون: دشت و صحرا (لری)
داته: دادگری، قانون
داژو: سوخته، داغ، گرم
دیاکو: سرزمین و نام
دایان: سرافرازی، تکیه گاه (ترکی)
داورین: سرافرازی، تکیه گاه (کردی)
درخشا: نورانی، تابنده، درخشان
دانژه: غنچه گل نیمه باز (کردی)
دلوین: رباینده دل و عشق (کردی)
دلوان: دختر مهربان، بانوی با محبت
دیارا: شاخص و نامدار (لری)
دالیا: نوعی از گلِ کوکب (لری)
دادلی: شیرین و نمکین (ترکی)
دنیز: به معنای دریا (ترکی)
دوریس: دریا (یونانی)
دینه: نام دختر یعقوب و خواهر یوسف (عبری)
ر
راتین: بخشنده. یکی از سرداران اردشیر دوم
رایکا: پسندیده و دوست داشتنی
رخشانه: رخشان و درخشنده
روژین: سرخ فام
راد: بخشنده
رادمان: سخاوتمند . نام سپهدار خسرو پرویز
رادمهر: مهربخش. نام سردار داریوش سوم
رادین: بخشندگی
رازقی: گل سپید، گونهای انگور
رامتین: نام چنگ نواز نامی خسروپرویز
رامیار: کسی که ایزدرام(شادمانی) یاور اوست
رپیتون: گاه نیمروزی
رَخشان: تابان، از سرداران داریوش
رَزین: واژه پهلوی به چم زورمند
رَسام: نام پیکار نگار بهرام گور
رشن: نام یکی از مفسران اوستا
رَشنُو: ایزد دادگری و آزمایش
رُهام: نام یکی از پهلوانان ایرانی. پسر گودرز
رهی: آزاد، رها
روزبِه: نام وزیر بهرام گور
روشاک: نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر
روشن: تابان ، درخشان
روجا: زیباروی و آفتاب چهره (کردی)
روژین: تابناک و درخشنده، (به مجاز) زیبا (کردی)
روژیا: روز و روشنایی (کردی)
روژا: روزها، آفتاب (کردی)
روبیک: نام یکی از هنرمندان ارمنی (ارمنی)
ریرا: در گویش مازندرانی به گوش باش، به هوش باش
راگا: نغمه، سرود (هندی)
ریتا: مروارید (یونانی)
رسپینا: فصل پاییز
ربکا: راستی، مصلح (عبری)
ز
زادان: نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون
زامیاد: نگهبان زمین
زروان: نام خوانسالار انوشیروان ساسانی
زَریر: دارنده جوشن زرین
زَم: نام یکی از پسران غباد ساسانی
زَهیر: نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی
زوپیر: یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
زیار: نام پدر مردآویچ
زیگ: راه ستاره شناسی
ژ
ژاماسب: نام شوهر پورچیستا جوانترین دختر اشوزرتشت
ژوپین: نام پسر کیکاووس
ژیان: از نام های برگزیده
س
سام: بهدینی از خاندان گرشاسب
سامان: نام بزرگ زاده بلخ
سَپْرَنگ: نام پسر سام
ساویس: با ارزش، گرانمایه
سپیتا: سفیدترین و پاکترین
سپنتا: مقدس، ورجاوند
سپند: ورجاوند و مقدس. اسفند
سِپِهر: آسمان
سپیدار: درخت بلند و راست
ستایش: خوب گفتن
ستُرگ: قوی هیکل، نیرومند
سرافراز: سربلند، با افتخار
سُرایش: سرودن
سُرخاب: نام پنجمین پادشاه باوندی
سزاوار: شایسته
سورن: دلیر و پهلوان ، توانا
سوشیانت: برگزیده دینی
سیاوخش: سیاوش، پسر کیکاووس
ش
شادان: شادمان و خشنود. نام پسر برزین. از کارمندان نگارش شاهنامه
شادفر: از نام های دوران هخامنشی
شادنوش: از نام های برگزیده
شاهروز: نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر
شاهین: نام یکی از بزرگترین سرداران لشکر ایران در زمان خسرو پرویز
شایگان: گرانمایه، لایق
شباهنگ: مرغ سحر، ستاره بامدادی
شباویز: پرنده شب پرواز
شتاب: چالاکی و سرعت
شکیبا: بردبار
شهداد: از نام های برگزیده
شهران: از نام های برگزیده
شهرَوان: از نام های برگزیده
شهریار: فرمانروای شهر ، نام پسر خسروپرویز
شهزاد: از نام های برگزیده
شهسوار: دلاور، ماهر
شهیار: از نام های برگزیده
شیان: درختی بلند ، خون سیاووشان
شیده: نام پسر افراسیاب
شیردل: شجاع، دلیر
شیرزاد: زاده شیر، بچه شیر ، نامی از روزگار انوشیروان
شیروَش: همانند شیر
ف
فاتک: نام پدر مانی نقاش دوران ساسانی
فراز: بالا، بلندی
فرازمان: از نام های برگزیده
فربود: راست و درست
فرخ: بزرگی و شوکت. از مفسران اوستا در زمان ساسانی
فرداد: از نام های برگزیده
فرنام: نام یکی از سرداران شاپور
فرنوش: از نام های برگزیده
فَرََهمند: از نام های برگزیده
فَرهود: از نام های برگزیده
فرهومند: باشکوه و بزرگ
فُرود: نام پسر سیاوش
فریان: خاندانی از دوستان اشو زرتشت
فوکا: نوعی درخت بید
فوگان: نوشیدنی از دانه جو
فیروز: نام هجدهمین پادشاه ساسانی
ک
کاچار: سر و سامان
کارن: از نام های برگزیده
کامبوزیا: کمبوجیه
کامدین: از نام های برگزیده
کاموس: نام یکی از سرداران افراسیاب
کاوه: نام آهنگر نامی که پادشاهی ذهاک را برانداخت
کاووس: از نام های برگزیده
کاویان: از نام های برگزیده
کورنگ: نام پادشاه زابلستان و پدر زن جمشید پیشدادی
کوروش: بنیانگزار شاهنشاهی هخامنشی
کوسان: نام رامشگری است
کوشا: کوشیدن
کیا: بزرگ، صاحب، پادشاه
کیان: جمع کی، پادشاه
کیهان: جهان، گیتی
گ
گالوس: نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کیه و هوتیس
گَرشاسب: در اوستا به چم پهلوان نامی ، همانند رستم شاهنامه
گرگین: نام پهلوان نامی ایران
گژگین: از نام های برگزیده
گوارا: خوشآیند، با مزه
گیل: گرد و پهلوان
گیو: پهلوان ایرانی
ل
لهراسب: دارنده اسب تیزرو . پدر گشتاسب
لیام: محافظ و حامی
لاوین: نام منطقهای مرزی در مغرب ایران
لوییز: بار دادن، قشنگ، زیبا (فرانسوی)
لاوان: لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (عبری)
لاچین: شاهین شکاری (ترکی)
م
مازار: یکی از سرداران مادی کورش
ماکان: نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی
ماندگار: پایدار، ماندنی
مانوش: نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسب
مانی: نام پیکر نگار نامی در دوران شاپور
مزدا: دانای بزرگ، پروردگار
مزدک: نام پسر بامداد در دوران ساسانی
مهرگان: جشن ملی ایران
مهرمَس: مهر بزرگ یا بزرگ مهر. نام نیای ششم اردشیر بابکان
مهرنوش: نام یکی از چهار پسران اسفندیار
مهریار: از نام های برگزیده
مِهرین: از نام های برگزیده
مُوژان: غنچه نرگس
ن
نارون: نام درختی تنومند
ناشا: دادگر
نریمان: دلیر و پهلوان. دارای اندیشه بلند و مردانه
نَستور: نام پسر زریر، برادر شاه گشتاسب
نکیسا: نام نوازنده نامی دوران خسرو پرویز
نوتریکا: نام سومین برادر اشوزرتشت
نیو: پهلوان و دلیر
نیوتیش: نام کوچکترین برادر اشوزرتش
و
واته: ایزد آب در اوستا
ورزم: شعله آتش، گرمی آتش
ورساز: جوان آراسته و زیبا
وَسپار: بخشنده
ه
هامون: از نام های ایرانی
هامین: تابستان در اوستا
هاون: گاه بامدادی
هاونی: ایزد نگهبان بامداد
هَخامنش: دوست منش. نام سردودمان هخامنشیان
هَژیر: خوو پسندیده، از پهلوانان دوره کیانی پسر گودرز
همتا: مانند، شریک
هنگام: زمان، گاه
هوبَر: دربردارنده نیکی
هوداد: نیک آفرید
هودین: نام سومین نیای آدرباد مهر اسپنتمان
هور: خورشید
هومان: از نام های برگزیده
هومَت: اندیشه نیک
هیمه: نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسی
هاله: خرمن ماه
هما: مرغ خوش پرواز
هوپاد: خوب نگهداری شده
هورچهر: از نام های برگزیده
هوردخت: دختر خورشید
هورزاد: زاده خورشید
هوفر: نام خواهر یوئشتا